Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
voyage repairs
U
تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
I have laid up my car for repairs.
U
اتوموبیلم را برای تعمیرات خوابانده ام
access panel
U
پانل یا قابی که برای اسانترکردن تعمیرات وبازرسی براحتی برداشته و یانصب میشود
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
departure report
U
گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
maintenance history
U
تاریخ تعمیرات
maintenance materials
U
مواد تعمیرات
general overhaul
U
تعمیرات کلی
minor repair
U
تعمیرات کوچک
maintenance period
U
زمان تعمیرات
maintenance period
U
دوره تعمیرات
organizational maintenance
U
تعمیرات سازمانی
docked
U
حوض تعمیرات
docks
U
حوض تعمیرات
base repair
U
تعمیرات پایگاهی
depot repair
U
تعمیرات امادگاهی
shipwright's party
U
گروه تعمیرات
maintenance materials
U
لوازم تعمیرات
dock
U
حوض تعمیرات
line chief
U
مکانیسین تعمیرات هواپیما
gate vessel
U
شناور درب حوض تعمیرات ناو
tenantable repair
U
تعمیراتی که بر عهده مستاجراست تعمیرات جزیی عین مستاجره
approved data
U
سوابق و اطلاعاتی که میتوانندبرای تعیین مراحل تعمیرات یاتغییرات هواپیمای ویژهای بکارروند
ready reserve
U
ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
seabee
U
گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
convoy schedule
U
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
winterize
U
اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
naval landing party
U
تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
registering
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
delete
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
convoy route
U
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
embedded code
U
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
on guard
U
اماده توپگیری اماده برای توگیری
dispersal airfield
U
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
mountee
U
اژیر مخصوص اماده کردن توپهای ناو
in gear
U
اماده حرکت
moving havens
U
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
graphics
U
کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
station time
U
زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
tent striking
U
فرمان اماده حرکت شدن یکانها
oropesa
U
کابل شناور مخصوص جمع اوری مین دریایی
periscopes
U
دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
periscope
U
دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
radio sonobuoy
U
بویه دریایی شناور بی سیم دار مخصوص تعیین محل زیردریاییها
convoy routing
U
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
general quarters
U
اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
sailing date
U
تاریخ شروع سفر دریایی زمان حرکت
snowmobile
U
اتومبیل مخصوص حرکت روی برف
frostbiter
U
قایق مخصوص حرکت درهوای سرد
envelopment
U
شکل مخصوص حرکت دایره انولوپمان
ground readiness
U
اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
fit to work
U
اماده برای کارکردن
on offer
U
اماده برای فروش
ready to die
U
اماده برای مرگ
to fit with
U
اماده کردن برای
prompt to go
U
اماده برای رفتن
snow tire
U
لاستیک مخصوص حرکت روی برف تایر زمستانی
short haul
U
کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
short-haul
U
کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
batted
U
گل اماده برای کوزه گری
forthcomming
U
اماده برای ارائه کردن
covers
U
اماده برای برگرداندن توپ
bats
U
گل اماده برای کوزه گری
up and running
U
اماده برای عملیات کامل
bat
U
گل اماده برای کوزه گری
coverings
U
اماده برای برگرداندن توپ
mission ready
U
هواپیمای اماده برای پرواز
on guard
U
اماده برای دفاع باشید
to stand in the gap
U
برای دفاع اماده بودن
attack on preparation
U
شمشیرباز اماده برای حمله
he was prone to mischief
U
برای دو بهمزنی و شیطنت اماده
attentions
U
شمشیرباز اماده برای مبارزه
to keep ome's powder dry
U
برای هر رویدادی اماده بودن
cover
U
اماده برای برگرداندن توپ
attention
U
شمشیرباز اماده برای مبارزه
to prepare for war
U
برای جنگ اماده شدن
dragged
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
addressed
U
اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
off the shelf
U
تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
coverings
U
اماده شدن برای دریافت توپ
covers
U
اماده شدن برای دریافت توپ
cover
U
اماده شدن برای دریافت توپ
winterization
U
اماده کردن برای کار در زمستان
crams
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
cram
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
cramming
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
crammed
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
herbescent
U
اماده برای پیداکردن طبیعت گیاه
addresses
U
اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
finished product
U
محصولات اماده برای توزیع ومصرف
platform load
U
بار اماده برای بارریزی هوایی
hypnotizable
U
اماده برای خواب رفتن بوسائل مصنوعی
pools
U
عده کارمند اماده برای انجام امری
pooled
U
عده کارمند اماده برای انجام امری
repertoire
U
فهرست نمایشهای اماده برای نمایش دادن
to the manner born
U
فطره اماده برای موقعیت واشنا باداب
groom
U
اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
tropicalization
U
اماده کردن برای کار درمنطقه استوایی
pool
U
عده کارمند اماده برای انجام امری
grooms
U
اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
clutch start
U
روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
k day
U
روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
refire time
U
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
plotting board
U
صفحه مخصوص محاسبات سمت و بردتیراندازی طرح تیر یا نقشه مسیر حرکت
aircraft turn around
U
اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
dispatch
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
it is insusceptible of change
U
اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد
set up
U
اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
dispatched
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
lime paste
U
اهک شکفته شده و اماده برای تهیه بتن
sawhorse
U
نیمکت زیر الوار اماده برای اره کشی
despatches
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
back up
U
اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
back-up
U
اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
despatching
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatches
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatched
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
civilian preparedness for war
U
اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
vitrescent
U
اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
reception station
U
پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
pilot engine
U
ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
reaction time
U
زمان اماده شدن یکان برای عکس العمل به دستورات
turnkey
U
سیستم کامپیوتر اماده برای یک منظور خاص اصلی جامع
hot site
U
یک مرکز کاملا" مجهزکامپیوتری که برای حالت اضطراری اماده است
sedans
U
اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
predigest
U
بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
sedan
U
اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
rig the ship
U
فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
crammer
U
کسیکه کارش اماده کردن شاگردان برای امتحان بطورسطحی است
turnkey system
U
سیستم کامپیوتری که قبلا"تدارک دیده شده و برای استفاده اماده است
supercritical
U
حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
maritime aircraft
U
هواپیمایی برای عمل کردن روی مناطق دریایی
verifier
U
وسیله مخصوص برای تشخیص داده ورودی
processes
U
کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند
process
U
کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند
helped
U
کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
helps
U
کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
help
U
کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
fibre ribbon
U
ریبون مخصوص ساخته شده برای چاپگر
mac
U
کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن
DSP
U
مدار پیچیده مخصوص برای تغییر سیگنالهای دیجیتال
packaged
U
برنامههای کامپیوتر و نحوه کار برای اهداف مخصوص
package
U
برنامههای کامپیوتر و نحوه کار برای اهداف مخصوص
gaiting strap
U
تسمه مخصوص ارابه برای جلوگیری از انحراف اسب
packages
U
برنامههای کامپیوتر و نحوه کار برای اهداف مخصوص
macs
U
کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن
server
U
کامپیوتر مخصوص که کاری را برای شبکه انجام میدهد
envelopes
U
چاپگر مخصوص برای چاپ آدرس روی پاکت نامه
envelope
U
چاپگر مخصوص برای چاپ آدرس روی پاکت نامه
flu flu
U
تیر مخصوص پرواز کوتاه ومستقیم برای شکار پرنده
labeling
U
چاپگر مخصوص برای چاپ آدرس ها روی برچسبهای متمادی
label
U
چاپگر مخصوص برای چاپ آدرس ها روی برچسبهای متمادی
labelled
U
چاپگر مخصوص برای چاپ آدرس ها روی برچسبهای متمادی
labels
U
چاپگر مخصوص برای چاپ آدرس ها روی برچسبهای متمادی
floo floo
U
تیر مخصوص پرواز کوتاه ومستقیم برای شکار پرنده
flow diagram
U
نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
flowchart
U
نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
reserve buoyancy
U
جرم اضافی برای غوطه ورساختن کامل شناورها یابدنه هواپیمای دریایی
seafaring
U
دریانوردی
navigation
U
دریانوردی
master clear
U
کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
claim frame
U
فریم مخصوص برای مشخص کردن ایستگاه آغاز کننده شبکه
enquiry
U
کد کنترل مخصوص که تقاضایی برای معرفی یا وضعیت یا داده یک وسیله است
device driver
U
نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device handler
U
نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
ablegate
U
مامور مخصوص پاپ درکشورهای بیگانه برای دادن نشان و خلعت
typhoon
U
نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
typhoons
U
نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
pounced
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
Linotype
U
ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
traffic
U
انتقال دریانوردی
seamanship
U
مهارت در دریانوردی
yachtsmen
U
علاقمندبه دریانوردی
rules of the roads
U
قوانین دریانوردی
trafficked
U
انتقال دریانوردی
yachtsman
U
علاقمندبه دریانوردی
traffics
U
انتقال دریانوردی
trafficking
U
انتقال دریانوردی
seaworthy
U
قابل دریانوردی
nautical chart
U
نقشه دریانوردی
marines
U
وابسته به دریانوردی
marine
U
وابسته به دریانوردی
cruising speed
U
سرعت دریانوردی
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com